کهگیلویه و بویراحمد؛
معاون آموزش و پرورش کهگیلویه و بویراحمد در یک ادعای عجیب گفت: امتحانات خرداد با هوش مصنوعی تصحیح میشود!
کد خبر: ۳۵۰۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۳۰
5 فروردین ماه سالروز شهادت شهید شاخص شهرستان لنده و استان کهگیلویه و بویراحمد؛
شهید هدایت اله طیب ۱۵ شهریور سال ۱۳۵۶ برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و پس از چندماه آموزش و یادگیری زبان انگلیسی، وارد دانشکده کشاورزی سنت پترزبورگ فلوریدا شد و در رشته مهندسی کشاورزی تحصیلات خود را آغاز کرد.
کد خبر: ۳۲۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۴
ایران
کد خبر: ۲۲۵۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۰
این یک داستان واقعیاز آسیب یکدختر جوان از دوستی های اینترنتی و عضویت کورکورانه و بدون شناخت در شبکه های اجتماعی است، داستانی که هم جوانان و هم والدین باید آن را بخوانند و از آن درس بگیرند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز به نقل از خراسان، دختر ۱۷ ساله که در اتاق مشاوره پلیس فتا اشک می ریخت، در حالی که سرش را میان دو دستش گرفته بود و به آینده تاریک خود می اندیشید در میان هق هق گریه به بیان ماجرای تلخ لانه وحشت پرداخت و گفت: وقتی سال اول دبیرستان را با نمرات خوب قبول شدم به پدرم اصرار کردم تا یک گوشی هوشمند تلفن همراه برایم بخرد.
پدرم که از قبولی من در امتحانات خرداد خیلی خوشحال بود گوشی تلفن زیبایی را به عنوان هدیه قبولی برایم خرید. از آن روز به بعد فقط وارد شبکه های اجتماعی می شدم و با دوستانم چت می کردم. روزهای تابستان را با دوست یابی های شبکه ای سپری می کردم و هر روز دوستان جدیدی به گروه ما اضافه می شد تا این که در این میان جملات عاشقانه و احساسی پسر جوانی توجهم را به خود جلب کرد.
آن قدر از جملات ادبی و زیبای «آرمان» لذت می بردم که ناخواسته با او تماس گرفتم و خواستم مطالب بیشتری برایم بفرستد. این گونه بود که رابطه تلفنی من و آرمان شروع شد، اما مدت زیادی نگذشت که به او علاقه مند شدم. روزهای آغازین مهر هم گوشی تلفنم را پنهانی به مدرسه می بردم تا بتوانم پاسخ پیامک های آرمان را بدهم.
در همین روزها آرمان برای این که بتواند در مورد زیبایی من جملاتی بنویسد، از من خواست تا عکس بدون حجاب و با پوشش دختران غربی برایش بفرستم. من هم بدون آن که به کسی چیزی در این رابطه بگویم با گوشی تلفن عکسی از خودم گرفتم و برایش فرستادم. از آن روز به بعد آرمان تهدیدم کرد که اگر برای حذف عکس از گوشی نزد او نروم عکسم را برای پدرم ارسال می کند. خیلی ترسیده بودم اگر پدرم تصویر مرا آن گونه می دید چه پیش می آمد؟
نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم، حتی نتوانستم موضوع را برای مادرم که رازدار اصلی زندگی ام بود بازگو کنم. آن روز به خانه مجردی آرمان رفتم و او نه تنها عکسم را حذف نکرد بلکه مرا مورد آزار قرار داد و از صحنه های شیطانی خود فیلم گرفت که همین فیلم زمینه های سوء استفاده های بیشتر او را فراهم کرد تا این که یک روز دیگر مرا به همان خانه مجردی کشاند و به همراه ۸ تن دیگر از دوستانش که در خانه پنهان شده بودند مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.
دیگر همه هستی ام را از دست داده بودم و چاره ای نداشتم جز آن که ماجرا را برای مادرم بازگو کنم. حالا هم اگر چه با کشف فیلم ها، آرمان روانه زندان شد اما زندگی من در بیراهه ای تاریک قرار گرفته است.
کد خبر: ۴۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
عدم پرداخت حق الزحمه و اضافه کار اداری فرهنگیان و نیروهای ستادی آموزش و پرورش موجب دلسردی از کار و تلاش می گردد.
آوای دنا:متاسفانه بسیاری از فرهنگیان هنوز حق الزحمه برگزاری امتحانات خرداد و شهریورماه سال 92 را دریافت نکرده اند، و همچنین نیروهای ستادی آموزش و پرورش از ابتدای برج 6 سال 92 تا کنون فقط یک ماه اضافه کار اداری انهم با سقف بسیار پایین و مدیران و معاونین مدارس قریب به یکسال است که اضافه کار خود را دریافت ننموده اند.
بدون شک این مشکل تاثیر به سزایی در بحث کیفی و ایجاد انگیزش در فرهنگیان ایجاد خواهد نمود و لذا می طلبد که مسولان آموزش و پرورش راه حلی را برای پایان بحران بودجه در این نهاد گسترده و تاثیر گذار پیدا نموده و هر چه سریعتر مشکل این قشر دلسوز جامعه را که تعلیم و تربیت فرزندان ما را بر عهده دارند مرتفع نمایند.
کد خبر: ۲۳۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۹/۲۰
اوای دنا:معاون دفتر آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش گفت: بنا بر تصویب شورای عالی آموزش و پرورش از سال تحصیلی جدید مردودی از پایه اول دبیرستان حذف خواهد شد. به گزارش اوای دنا به نقل از باشگاه خبرنگاران، امین باشیزاده در جلسه مدیران متوسطه ادارهکل آموزش و پرورش استان قم با اشاره به اینکه دانشآموزان پایه اول متوسطه با توجه به وجود مردودی در این پایه، مشکلات بسیاری برای نحوه ادامه تحصیل این دانشآموزان وجود داشت افزود: هماکنون یک میلیون و 50 دانشآموز متوسطه در کل کشور وجود دارد که از این تعداد 20 درصد مردودی بودند.وی اضافه کرد: البته این مردودی در گذشته 36 درصد بود که با تلاش فرهنگیان در کل کشور به 20 درصد رسید ولی این هم رقم کمی محسوب نمیشود و حدود 200 هزار دانشآموز شامل این معضل میشوند.معاون دفتر آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش ابراز داشت: پس از آزمایش کردن طرحهای کیفیتبخشی مختلف در این دوره از آنجا که این مشکل به قوت خود باقی مانده بود، آئیننامه جدید این مشکل در زمینه مردودیها را رفع کرد و بنا بر این شد که بعد از این در دوره متوسطه مردودی وجود نداشته باشد.وی ادامه داد: دانشآموزان تجدیدی در امتحانات خرداد اول متوسطه ابتدا در تابستان دورههای آموزشی را میگذرانند و در شهریور امتحان خواهند دادو اگر در شهریور موفق به کسب نمره قبولی نشوند، امتحانات جبرانی در مهر فرصت دیگری در اختیارشان خواهد گذاشت.دانشآموزانی که در مهر ماه نیز نتوانند قبولی را به دست بیاوردند، از این نظر که نمرات پائینی در دروس دارند به دورههای کار و دانش معرفی میشوند.
کد خبر: ۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۳
اوای دنا: بیاد شهید طیب و همه ی شهدای ایران زمین:چفیه هاتان را به دست فراموشی سپردیم و وصیت نامه هایتان را نخوانده رها کردیم . پلاکهایتان را که تا دیروز نشانی از شما بود امروز گمنام مانده است . کسی دیگر به سراغ سربندهایتان نمی رود دیگر کسی نیست که در وصف گلهای لاله و شقایق شاعرانه ترین احساسش را بسراید و بگوید : چرا آلاله آنقدر سرخ است چرا امثال شهید طیب هنوز به خوبی معرفی نشده اند؟ چرا نام پر آوازه شهید هدایت الله طیب را فراموش کرده ایم ؟ چرا و چرا... و اما شهید طیب کیست وکه بود؟هدايت الله طيب، متولد سال 1333هجري شمسي، در قريه تنگهبر سفيد، از توابع شهرستان كهگيلويه،در روستايي محروم و دورافتاده. دوران كودكياش در روستا سپري شد و در سال 1341 وارد دبستان شد.
دوران دبستان را با موفقيت سپري كرد و بعد از دوران دبستان براي تحصيل در دوره دبيرستان به بهبهان رفت و در رشته طبيعي در دبيرستان "25شهريور"، مشغول تحصيل شد و نهايتا در سال 1353دوره دبيرستان را تمام كرد.
دوره دبيرستان در زندگي شهيد هدايت، دوره مهمي بود؛ هم از اين حيث كه به شدت روي به مطالعات ديني آورد و از طرف ديگر با افرادي آشنا شد كه با برگزاري جلسات هفتگي وارد قضاياي سياسي و مبارزات انقلابي گرديد. در اين دوران ساواك از جلسات هدايتالله مطلع و در خرداد ماه سال 1353، توسط ساواك بازداشت ميشود و چند شبي را در زندان ساواك گچساران ميماند و بالاخره با گرفتن تعهد آزاد ميشود و به خاطر همين نميتواند درهمه امتحانات خرداد ماه شركت كند. بعد از آزادي به روستا باز ميگردد و ديپلمش را در شهريور ماه اخذ ميكند.
با پايان دوره دبيرستان هدايتالله در سال 1354 به سربازي رفت و بعد از دوره آْموزشي، به خاطر اينكه ديپلمه بود به عنوان درجهدار انتخاب شده و در رشته تانك دوره ديد. دوران سربازي قهرمان داستان ما در 16 ارديبهشت 1356 تمام شد و از اين لحظه به بعد داستان وارد لحظه حساس خود ميشود زيرا هدايت مقدمات سفر به آمريكا را براي تحصيل شروع كرد.
تا زمانيكه شرايط سفر براي هدايت فراهم شود وي در يك شركت آبرساني به عنوان رييس كارگزيني مشغول به كار ميشود. محل اين شركت بين آبادان-ماهشهر بود. در اين مقطع باز هم فعاليتهاي سياسياش را شروع كرده و تشكل كوچكي در همان شركت راه مياندازد اما پس از مدتي فعاليت اين گروه كوچك در آن شركت لو ميرود و هدايت الله طيب مجبور ميشود به بهبهان نقل مكان كند.
وقتي ماجراي سفر هدايت به آمريكا جدي ميشود يكي از دوستانش ميپرسد كه چرا ميخواهي به آمريكا بروي و همينجا تحصيل نميكني؟ حرف خيلي عجيبي زد. «ببين ،شاه عمله آمريكاييهاست. ما ميتوانيم توي امريكا بهتر و بيشتر ريشه اين آدم را بزنيم. ضمن اينكه به هر حال سطح علمي دانشگاههاي آنجا هم بالاست و ميتوانيم از دانش آن سرزمين براي پيشرفت مملكت درآينده بهره بگيريم».
بعد از سفر به آمريكا هدايتالله طيب در نامههاي خود به اين نكات اشاره ميكند كه «ما الان در اينجا بايد علم آنها را بياموزيم تا فردايي كه برگشتيم به مملكتمان، گوشهاي از كشور را بسازيم». وي از همان ابتدا و قبل از رفتن به آمريكا، اهداف خودش را روشن كرده بود به همين دليل با رسيدن به آمريكا بلافاصله فعاليت سياسي را شروع ميكند.
هدايت الله به محض تحصيل در رشته كشاورزي در شهر «سنت پطرزبورگ» ايالات « فلوريدا» انجمن اسلامي دانشجويان مسلمان سنتپطرزبورگ را تاسيس كرد و در انتخابات به عنوان مسئول انجمن انتخاب شد. وي به همراه يكي از دوستانش كه متاهل بود، خانهاي دو طبقه را براي زندگي اجاره ميكنند و دوران تحصيل را ادامه ميدهد تا اينكه حوادث 13 آبان 1358و تسخير لانه جاسوسي ميرسيم. در اين مقطع هدايتالله به همراه دوستان انجمنش، در حمايت از تسخير لانه جاسوسي دست به راهپيماييهايي ميزنند و با برگزاري نشستهايي اين حادثه را براي دانشجويان ملتهاي ديگر تبيين ميكنند.
در اينجا لازم است به اين نكته اشاره كرد كه وقتي هدايتالله از امريكا بازگشت، در شهر سوق نمايشگاهي از عكس فعاليتها و راهپيماييهاي دانشجويان مسلمان مقيم آمريكا را برپا كرد و در حاشيه اين كار به دوستان جواناني كه براي بازديد ميآمدند، ميگفت «ما وظيفه داريم، هرجا كه باشيم، فرقي نميكند ايران، آمريكا، هرجا دنيا، بايد در حمايت از انقلاب و امام به پا خيزيم و هر كاري از دستمان برميآيد. انجام دهيم». وقتي در تظاهرات تسخير لانه جاسوسي در ايران پرچم آمريكا به آتش كشيده ميشود دانشجويان آمريكايي به تلافي اين به آتش كشيدن تصميم ميگيرند درصحن دانشگاه پرچم ايران را به آتش بكشند. كشمكشهايي صورت ميگيرد و دانشجويان ايراني ميگويند ما چنين اجازهاي به شما نميدهيم. نهايتا اين موضوع به اين جا ختم ميشود كه جلسه مناطرهاي در صحن دانشگاه برگزار شود و از هر دو طرف يعني از امريكاييها 4 نفر و از ايرانيها هم 4 نفر در مناظره شركت كنند. از ميان دانشجويان ايراني شهيد طيب به عنوان مسئول انجمن اسلامي شهر سنت پطرزبورگ شركت ميكند.
اين مناظره باعث شد اذهان عمومي دانشجويان نسبت به موضوع روشن شود و بسياري از آنها همدلانه با حادثه تسخير لانه جاسوسي توسط دانشجويان ايراني برخورد كنند. بعد از اين مناظره فضا به گونهاي عوض ميشود كه آن 4 دانشجوي آمريكايي متهم ميشوند وحتي برخي از اساتيد دانشگاه نيز جانب دانشجويان ايراني را ميگيرند. با اين همه تعدادي از دانشجويان آمريكايي با كمك و همراهي پليس منطقه اصرار ميكنند كه هر طور شده پرچم ايران بايد به آتش كشيده شود. با مقاومت بچههاي انجمن قرار ميشود كه آرم "الله" در پرچمي كه قرار است بسوزد، نباشد. خلاصه آمريكاييها پرچم را سر و ته در چوب زدند؛ يعني رنگ قرمز در بالا قرارگرفت و شد پرچم ايتاليا و اين پرچم را آتش زدند. اين موضوع باعث مضحكه نشريات محلي ميشود كه دانشجويان آمريكايي به جاي پرچم ايران، پرچم ايتاليا را آتش زدهاند.
بچههاي انجمن همين كه پرچم را ديدند سكوت كردند تا پرچم را آتش بزنند، بعد بلند شدند و شروع كردند به هورا كشيدن و تازه آنها متوجه شدند كه پرچم ايتاليا را آتش زدهاند. ماجراها همينطور ادامه پيدا ميكند و منزل هدايتالله طيب ميشود مقري براي دانشجويان آن شهر و شهرهاي ديگر ايالت فلوريدا براي فعاليتهاي سياسي عليه آمريكاييها تا اينكه جنگ شروع شد. در اين مقطع دانشجويان ساكت نمينشينند و شروع ميكنند به راهپيمايي عليه آمريكا به عنوان يكي از حاميان صدام حسين. پس از شروع جنگ هدايتالله براي خانواده خود نامهاي با اين مضمون نوشت:
«خانواده عزيزم، باور كنيد اين نامه را در فاصله دو تظاهرات نوشتهام. قسمت اول را پس از تظاهرات «واشنگتن» كه منجر به دستگيري بچهها شدنوشتم و فرصت نكردم نامه را كامل كنم و برايتان بفرستم. الان مصادف شده با جنگ عراق و ايران و ما روز دوشنبه 7 مهر ماه به خاطر محكوم كردن دولت جنايتكار عراق در واشنگتن مجددا تظاهرات داريم كه اميدواريم به خوبي و خوشي برگزار شود. البته ما طي پيامي از حضور امام در خواست كرديم كه اجازه فرمايند ما براي جنگيدن به همراه ديگر عزيزان به ايران بازگرديم و راديو هم پيام را پخش كرد كه حتما شنيديد ولي هنوز در اين مورد پيامي از حضرت امام به دست ما نرسيده است». اين نامه در كمتر از يك هفته از شروع جنگ نوشته شد و هدايتالله طيب و دانشجويان ديگر براي حضور در جبهه اعلام آمادگي كردهاند. از همين جا جرقه بازگشت در وجود شهيد طيب زده ميشود.
يك بار خانواده براي وي نامهاي مينويسند و از فعاليتهاي سياسياش اظهار نگراني ميكنند. هدايتالله طيب هم در جواب نامه مينويسد «فقط ميخواستم به عرضتان برسانم كه عزيزان من، چرا اينقدر در فكر هستيد؟ شما اصلا نگران ما نباشيد و مطمئن باشيد كه جاي ما خيلي خوب و هيچگونه نگراني نداريم. از نظر درگيري با دولت آمريكا هم همانطور كه امام فرمودند مطمئن باشيد كه آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند و با اين تلاشهاي مذبوحانهاش قادر نيست فريادهاي حق طلبانه ما را در گلو خفه كند.
عزيزان من ما طبق رسالت شرعي و اسلامي موظف هستيم در برابر توطئههاي ضد انقلاب در خارج از كشور عليه اسلام و انقلاب اسلاميمان مقابله كنيم». به دنبال نامهاي كه به حضرت امام نوشتند و با هماهنگيهاي كنسولگري ايران در واشنگتن به طرف ايران به راه ميافتند. تاريخ دقيق حركتشان مشخص نيست ولي از تركيه در 18اكتبر، 1980يعني 27 آبان 1359 كارت پستالي را براي يكي از دوستانشان ارسال ميكنند و در پشت آن مينويسند: «خواهران و برادران ايماني بسيار عزيز و مهربان، سلام عليكم. با آرزوي موفقيت ،سعادت و تندرستي براي همگي شما عزيزان در پيشبرد اهداف مقدستان و با تشكر از محبتهاي فراموش ناشدنيتان، بحمدالله به سلامت رسيديم «استانبول» وامروز با اتوبوس يكسره عازم تهران هستيم. هيچ گونه اشكالي برايمان پيش نيامد، الحمدالله تا اينجا». اين كارت پستال و پشت نويس آن نشان ميدهد كه هدايتالله طيب در كمتر از دو ماه از شروع جنگ خودش را به ايران ميرساند براي حضور در جبهه. هدايت در دوره سربازي، آموزش دوره زرهي ديده بود بنابراين بلافاصله با بازگشت به ايران و حضور در جبهه، در يگان زرهي مشغول فعاليت و سپس براي تكميل آموزشهاي لازم به شيراز اعزام ميشود تا در تيپ زرهي شيراز آموزش ببيند.
نكته جالب اين جاست كه تا 6 ماه پس از بازگشت به ايران، خانواده از حضور هدايت در ايران خبري نداشتند و گمان ميكردند كه وي همچنان در آمريكا به سر ميبرد. از آن جايي كه هدايت محبت و علاقه خانواده را به خود ميدانست و ميدانست كه پس از سالها دوري احتمال دارد كه نتواند به نحو احسن در جبهه حضور يابد، ترجيح داد هر طور شده خود را به جبهه برساند و اسباب ناراحتي و دلخوري خانواده را پيش نياورد. اين رفتار نشان از محبت و تبعيت هدايتالله طيب به حضرت امام دارد كه به هر حال ايشان به فرمان امام براي اداي تكليف به ايران بازگشتند و نميخواستند هيچ چيزي، مانع اين اداي تكليف شود. در آن دوران هدايتالله طيب سلسله سخنرانيهايي به مناسبتهاي مختلف انجام داد و در تعدادي يادداشت و دستنويس اشاره كرده است كه:
«خدايا نكند ثمره جنگ يارانمان، به چنگ فرنگي مسلكان افتد. نكند خونينكفنان در غربت بميرند تا خوشباوران غرب زده كام گيرند. نه!نه! نه!هرگز! كفر است. مگر ميشود خون حسين(ع)پايمال شود و بالاي دست نوشتهها هم نوشته بود كه ما مرد جنگيم و از شهادت باكي نداريم». وقتي هدايت آمريكا را با آن همه زرق و برق رها كرد و براي اداي دين خويش به انقلاب رهسپار جبههها شد، معلوم بود كه ماندني نيست و رفتني است و ديگر در اين دنياي خاكي جايي ندارد.
آري مردان الهي عشق را در قتلگاه به كمال ميرسانند و هدايتالله كه آسماني خاك نشين بود در 5 فروردين 1361 لبيك امام خويش را با خون پاسخ داد و در ميانههاي عمليات فتحالمبين به شهادت رسيد. وقتي خبر شهادت هدايتالله به آمريكا ميرسد، در آنجا هم مراسمهاي بزرگ داشتي برايش ميگيرند و نامهاي براي خانوادهاش ميفرستند. در اين نامه به زحمات ايشان در تشكيل انجمن اسلامي اشاره شده و اين كه شهيد هدايت الله طيب، به خواسته و آرزوي قلبياش رسيد. دوستان شهيد هدايتالله طيب در آمريكا هم خوب ميدانستند كه غايت آمال او ، چيزي نبود جز شهادت. در زماني هم كه هدايت هنوز در ايران بود و به شهادت نرسيده بود بچههاي انجمن اسلامي با ايشان مكاتباتي داشتند و براي برخي از امور از ايشان كسب تكليف ميكردند.
و پايان داستان زندگي اين مرد الهي زمينهاي شد تا دريابيم كه براي اطاعت از فرمان امام زمانمان بعد زمان و مكان اصلا اهميتي ندارد و هر كجا كه باشيم بايد در راستاي دفاع از حريم ولايت آماده جانسپاري باشيم. اميدواريم كه زندگي اين شهيد بزرگوار به زودي زود در قاب تصوير نقش بندد تا دنيا ببيند كه در ايران اسلامي فرزنداني پرورش يافتند كه براي كمنشدن تار مويي از مولايشان رفاه و سرمايهداري را رها كردند و در جدال با اهريمنان زمان عشق را شرمنده خويش ساختند .
با تشکر از خبرگزاری فارس
کد خبر: ۵۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۱